غزل شمارهٔ ۷۶

دارم نگار سنگدل سیم سینه‌ای
کز فرط مهر او به دلم نیست کینه‌ای
او همچو کعبه ساکن و خلقی بسان حاج
احرام بسته سوی وی از هر مدینه‌ای
چون زلف عنبرین که بود زیب گردنش
در شهر کس‌ نشان ندهد عنبرینه‌ای
ران پلنگ طعمهٔ من بود و همچو مرغ
از ضعف عشق قانعم اکنون به چینه‌ای