خانه
صفحهاصلی
شاعران
ملکالشعرای بهار
مستزادها
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
رباعی مستزاد
پروانه و شمع و گل شبی آشفتند
در طرف چمن
وز جور و جفای دهر با هم گفتند
بسیار سخن
شد صبح، نه پروانه به جا بود و نه شمع
ناگاه صبا
برگل بوزبد و هر دو با هم رفتند
من ماندم و من