غزل شمارهٔ ۲۸۴۶

چو مرا ز عشق کهنه صنما به یاد دادی
دل همچو آتشم را به هزار باد دادی
چو ز هجر تو به نالم ز خدا جواب آید
که چو یوسفی خریدی به چه در مزاد دادی
دو جهان اگر درآید به دلم حقیر باشد
دل خسته را ز عشقت چه عجب گشاد دادی
تو اگر ز خار گفتی دو هزار گل شکفتی
تو اگر چه تلخ گفتی همگی مراد دادی
تبریز شمس دین تو ز جهان جان چه داری
که دکان این جهان را تو چنین کساد دادی