غزل شمارهٔ ۲۵۲۲

هر که قطع راه مطلب در رکاب دل کند
هفتخوان چرخ را چون آه یک منزل کند
خاک در دستش بود، چون باد، هنگام رحیل
هر که اوقات گرامی صرف آب و گل کند
هر که می داند به سعی این راه را نتوان برید
خواب در هر جا که سنگینی کند منزل کند
از میان حرص هیهات است بگشاید کمر
مور اگر از خوشه چینی خرمنی حاصل کند
از جواب تلخ در میزان همت کمترست
بحر را منعم اگر در دامن سایل کند
آفت سرسبزی از مور و ملخ افزونترست
دانه ما خواب آسایش مگر در گل کند
خودنمایی در میان بحر کردن مشکل است
موج ازان صائب تلاش صحبت ساحل کند