غزل شمارهٔ ۳۳۴۷

ای دل از دشمن خاموش حذر باید کرد
از گزند می بی جوش حذر باید کرد
بیشتر کار کند تیغ چو لنگر دارست
از دعای لب خاموش حذر باید کرد
بر جگرداری دزدست شب ماه گواه
از خط و خال بناگوش حذر باید کرد
تیر از بحر کمان می کند انشای سفر
چون رسد کار به آغوش حذر باید کرد
فقر پوشیده و شمشیر برهنه است یکی
از فقیران قباپوش حذر باید کرد
صائب از جوش سخن داد به طوفان عالم
از محیطی که زند جوش حذر باید کرد