خانه
صفحهاصلی
شاعران
صائب تبریزی
دیوان اشعار
متفرقات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۱۴۲
شنیدم آنقدر از دوستان تلخ
که شد شیرینی جان در دهان تلخ
نباشد چشم او بی زهر چشمی
بود بیمار را دایم دهان تلخ