شمارهٔ ۲۲۲

کدامین سینه مجروح مهمان تو می گردد؟
که شور حشر بر گرد نمکدان تو می گردد
نیندیشد ز دوزخ هر که دارد داغ هجرانت
نپردازد به جنت هر که حیران تو می گردد
تو کز شوخی بنای کعبه را زیر و زبر کردی
کجا ویرانی ما گرد دامان تو می گردد؟
خیال روی او تا در کدامین سینه می گردد
که آب حسرتی در دیده آیینه می گردد
طریق دوستداری نیست خاموشی پس از رنجش
شکایت چون گره گردید در دل، کینه می گردد