خانه
صفحهاصلی
شاعران
صائب تبریزی
دیوان اشعار
متفرقات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۲۴۹
چشم من دایم سپند آتش رخساره بود
چون شرر تا چشم وا کردم دلم آواره بود
عشق آن روزی که صحرای عدم را رنگ ریخت
گردبادش روح گردآلود این آواره بود