شمارهٔ ۴۳۰

می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد
خمیازه نمکسود ز لبهای تو ریزد
در گوش صدف جای کند از بن دندان
هر نکته که از لعل گهرزای تو ریزد