تاسیان

به خانه می رسم.
پای اجاقی نیم سوز
به لحظه های رفتنت
می اندیشم
آه ...
چه سردم می کند
این آتش
تاسیان واژه ایست محلی در لهجه ی گیلک
و آن به حالتی اطلاق می شود که انسان بی همدمِ دلخواهش لحظه های دغدغه انگیزی را سپری می کند.