تردید

در افق نظاره می کند.
مثل یک تبسمِ قشنگ
بر لبان کودکی که در میان گاهواره خفته است.
چون ستارهٔ سحر
یک پرنده بر فراز شاخه ای که تاب می خورد
بین رفتن و نرفتن استخاره می کند.