وقتی ماهی ها را می بینم

انگشت من، اشاره به یک رود می کند:
آنک، هزار ماهی زنده میان آب.
ناگاه
یک فاخته
با حیرتی شگرف
در دور دست بر نوک یک شاخه گفت: - کو؟
خود را فریفتن
کافی است.
در این مسیر
آنک هزار ماهی مرده به روی آب...