تجاهل

مزرعه می گوید:
«ریشه کن تا بشود هرزه علف هایم، نیست
یک وجین گر اینجا؟»
و سپس در دل تاریکی شب
به من و تو- به تو و من- ای دوست!
با چه امید عبث می نگرد!
ما که تنبل هستیم
ما که در فکر فریب خود و این مردم آبادی خویش
زیر لب می گوییم:
- «ما چرا می باید...؟»
و تجاهل آنگاه:
- «مزرعه با ما نیست».