۲۷ - شکوه ها دارم من از جُور فلک

شکوه ها دارم من از جُور فلک
مَحرمی کو ؟ تا بگویم یَک به یَک (۱)
این فلک ، بنشسته دور از دسترس
در کمینگاهش ، نیندیشد ز کس
در جوالش ، پُر ز سنگ فتنه است
سهم هر جُنبنده ، در آن کیسه هست
گاه با سنگی سَر این بشکنَد
گاه ، داغی بر دل آن می‌زنَد
می‌کُشد بی جُرم و کس را زَهره کو
تا که دادِ خویش بستاند از او
نه به کس مِهری ، نه با کس دشمنی
خشک و تر سوزد به هر جا خرمنی
زاهد و فاسق و یا مستور و مست
کس ز زخم تیغ خونریزش ، نَرَست
سینهٔ مَرد و زن و پیر و جوان
شد به بازی ، تیر قهرش را نشان
نیست بر پای اسیرانش ، رَسَن (۲)
نیست زخمی ، کشتگانش را به تن
آن اسیرش ، بستهٔ زنجیر نیست
وین قتیلش ، کُشتهٔ شمشیر نیست (۳)
تیغ و بَندش ، هر دو پنهان از نظر (۴)
نام اینها را قضا خوان یا قَـدَر
صحن ِ گیتی جمله قربانگاه اوست
بالسویه پیش او ، دشمن و دوست (۵)
گر ز ظلم او شکایت ، کَس کُند
با امید آنکه شاید بَس کند
آتش خشمش بگردد شعله‌ور
کهنه داسش را نماید تیزتر !
****
این سه بیت از من به یک وزن دگر
بهر یارانت ، ره آوردی ببَـر!
****
مفتعلن مفتعلن فاعلات (۶)
نیست از این مهلکه راه نجات
رفت همه آرزوی من به گور
زین فلکِ بی پدر بی‌شعور
حقّ ِ مرا گر ندهد روزگار
خیز پسر ، گُرز پدر را بیار!
***********************************
۱ - تلفظ صحیح این کلمه با فتحه « ی » است. هنوز در کشــورهایی مثـل تاجیکستان که به
تلفظ کلمات فارسی به صورت اصیل ، مقیدند ، این کلمه را با فتحه « ی » ادا می‌کنند.
حافظ می‌فرماید.
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
چــرخ برهــم زنم ار غیــــر مــــرادم گــــــردد
من نــه آنم که زبـــونی کشم از چرخ فلک
۲ - رَسَن : طناب - بند . در اینجا به معنای رشته‌ای برای بستن پای زندانی آمده است .
۳ - قتیل : مقتول - کشته‌شده
۴ - تیغ و بند : شمشیر و زنجیر
۵ - بالسویه : به‌طور یکسان و برابر
۶ - این سه بیت به بحر « سریع » سروده شده است. وزن عمومی این مثنوی به بحر « رَمَل »
است. در سرودن مثنوی الزاما از وزنی واحد برای تمام ابیــات استفاده می‌شود. اما در این
مثنوی ، سه بیت برای تفنن و تنوع به وزنی دیگر در لابلای ابیات آمده است.