۴۶ - کرد سلطانی ز درویشی سؤال
کرد سلطانی ز درویشی سؤال
کای ز پا افتادهٔ شوریده حال
آرزویی کن ، چه میخواهد دلت ؟
تا رسانم از کَـرَم تا منزلت
گفت با سلطان : که ای نیکو نهاد
لطفِ حق پیوسته همراه تو باد
خود چه میخواهد دلم ای نیکنام ؟
اینکه خود چیزی نخواهد ، والسلام
****************************