۵۷ - چرخ ، می گردد به دستوری نهان

چرخ ، می‌گردد به دستوری نهان
نه به مِیل تو ، نه مِیل دیگران
گردش او از سَر حکمت بود
حکمتش هم از سَر رحمت بود
روز و شب ، نالی ز ظلم و جور او
دائمًا خواهی نماید بر تو رو
گر همه حاجات تو گردد روا
بلکه بر خصم تو باشد این جفا
گر تو را گیرد ، بیفتد دیگری
گر به او خندد ، تو آنگه خون گِری
زارعی ، بر آسمان نالد ، ببار
گازُری ، خواهد ز باران ، زینهار (۱)
ضارب و مضروب ، هر دو در فغان
هر دو خواهان کمک از آسمان
قاتل و مقتول و معشوق و رقیب
چشم استمدادشان بر مستجیب (۲)
یاور صیّاد باشد وقت صید
یا رهاند صید را از دام و قید (۳)
پس فلک را زین میان تکلیف چیست؟
ضَـرّ تو شاید که نفع دیگریست
*****************************
۱ - گازر : رخت‌شوی .
رخت‌شو ، نیاز به هوای آفتابی برای خشک شدن رخت و لباس‌های شسته شده دارد و بارش باران ،
زحمات او را هدر خواهد داد .
۱ - زینهار : امان - مهلت - جمله‌ای به معنای دور باش .
۲ – مُستجیب : اجابت کننده دعا - نامی از اسامی خداوند .
۳ - قید : بند - زنجیر . در اینجا به معنای تله است .
نه آن مرغم که بر من کس نهد قید ...... نه هر بازی تواند کردنم صید (نظامی)
۳ - این بیت را اینگونه هم می توان خواند :
گو مدد بر عَمرو آرد یا به زید؟ ...... همره صیاد باشد یا که صید؟
عمرو زید : فلان و بهمان
از سعدیست :
ز عمرو ای پسر چشم اجرت مدار ...... چو در خانهٔ زید باشی به کار