شماره ۳۵

ناگه از کار جهان نکته ای آمد یادم
گرچه من از پدرو مادری آدم، زادم
زندگی جام دلم را دمِ سوهان بگرفت
تا بَرد زنگ جهالت ، بشوم من آدم