شماره ۷۸

گر چه من ابری خموشم بی دریغ از آبِ باران
دستِ مِهرِ آسمانم ، جان نشان از سوی جانان
لب به تسبیحش گشاید هر چه اندر عالم آمد
لب گَزانم من ولی از غفلت و کفرانِ انسان