شماره ۸۱

سالها بردی فلک ! در این جهان ، بس رشک من
تا درآوردی تو آخر با جفایت اشک من
مَشک خود عمری نمودم پر به آبِ آرزو
ناگه از قوس قضا تیری زدی بر مَشک من