شماره ۱۲۳

ای مزیّن به ریا دامن تزویر مکِش
نقش وارونه زِ خود بر درِ تقدیر مکش
بویش آید زِ دهن هر که خورَد سیرِ ریا
جانت اینگونه دل آزار به تصویر مکش