شماره ۱۸۹

با تو تنها نیستم در کنج زندان بلا
ای خوشا من گشته ام بر درد عشقت مبتلا
گم نمی گردد رهم در ظلمت نفسانی ام
تا که یادت می زند هر دم مرا سویت صلا