تو ایرانی

دل من سرزمین من
تو میراث دلیرانی
تو مهد خوب خوبانی
تو ایرانی تو ایرانی
تو فرق نام هستی را
چو خورشید زر افشانی
تو عالم را چنان چشمی
مرید شاه مردانی
جهان را گوهری در دل
تو بر هر گوهری کانی
تو چون قلب مسلمانی
بدور از خوی شیطانی
تو بر شاهان چنان تاجی
ز جنس لعل و مرجانی
پریشان از تو دشمن شد
به دورانهای طولانی
نزیبد مر تو را خواری
تو سر بالای دورانی
تو دین را محفل گرمی
علَم بر دوش ایمانی
تو ای ایران و ایرانی
مرید حق پرستانی
تو پیمان بسته ای با حق
تو پیوسته به پیمانی
منم فرزند تو اکنون
کنم کاری که می دانی
تو را با جان کند اِلیار
و هم با دل نگهبانی