رباعی شمارهٔ ۲۹۳

گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل کانکه دلش می‌گوئی
یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه