شمارهٔ ۴۴۰

بر آفتاب حوادث بسوزم اولیتر
که به هر سایه بود بر سرم سپاس همای
از این سپس من و کنجی و خانهٔ تاریک
که سرد شد دلم بر هوای باغ و سرای