شمارهٔ ۲۵۴

گنج در ویرانه من مار ارقم می شود
زعفران در سینه من ریشه غم می شود
از عصای خود خطر دارند کوران وقت جنگ
بی بصیرت از دلیل خویش ملزم می شود