شمارهٔ ۴۳۲

در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد
خط ابجد بی رحمی آن غنچه دهن شد
شد آتش گل اخگر خاکستر بلبل
روزی که گل روی تو پیدا ز چمن شد
اخگر نتواند ز گریبان بدر انداخت
دستی که گرفتار سر زلف سخن شد