خانه
صفحهاصلی
شاعران
صائب تبریزی
دیوان اشعار
متفرقات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۵۴۵
خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من
داغ دارد مهر تابان را صفای داغ من
نیست گر صحرای محشر سینه گرمم، چرا
می پرد چون نامه هر سو پنبه های داغ من؟