ناز

در کارخانه ای
من کار می کنم.
اینجا
این نو گلان سرخ و سپید و بنفشه موی
هر روز
از روز پیش، بیشتر
می پژمرند.
از دختر کناری پرسیدم:
زیبای من!
آیا چه است نام تو؟ با ناز گفت:
- ناز.
ایکاش من
اینجا، بهار بودم.