یک نفر می میرد

یک نفر می میرد
یک نفر پشت درِ خانهٔ ما، نامش روز.
فکر له کردن چیزی در ما...
زیر باران که فرو می بارد
باز آرام آرام،
در خیابان
دارد
پا به پای پاییز
چه عجولانه نسیمی ولگرد
می گذارد پا را.
و در این لحظه شب و سرما را
در بغل می گیرد...