خانه
صفحهاصلی
شاعران
سعدی
بوستان
باب اول در عدل و تدبیر و رای
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
در نواخت رعیت و رحمت بر افتادگان
الا تا بغفلت نخفتی که نوم
حرام است بر چشم سالار قوم
غم زیردستان بخور زینهار
بترس از زبردستی روزگار
نصیحت که خالی بود از غرض
چو داروی تلخ است، دفع مرض