شمارهٔ ۱۱۹

یارب این نامه سیه کردهٔ بیفایده عمر
همچنان از کرمت بر نگرفتست امید
گر به زندان عقوبت بریم روز شمار
جای آنست که محبوس بمانم جاوید
هر درختی ثمری دارد و هرکس هنری
من بیمایهٔ بدبخت، تهیدست چو بید
لیکن از مشرق الطاف الهی نه عجب
که چو شب روز شود بر هه تابد خورشید
ما کیانیم که در معرض یاران آییم؟
ماکیان را چه محل در نظر باز سپید؟