رباعی شمارهٔ ۱۳۹

آن عشق مجرد سوی صحرا می‌تاخت
دیدش دل من ز کر و فرش بشناخت
با خود می‌گفت چون ز صورت برهم
با صورت عشق عشقها خواهم باخت