خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۴۱
جز درد تو درمان دل ریشم نیست
جز آینهٔ شوق تو در پیشم نیست
هر کس چیزی میطلبد، از تو مرا،
چون از تو خبر شد، خبر از خویشم نیست