غزل شمارهٔ ۵۵۷

اگر آرایش از دکانچهٔ ناموس بستانی
سر آویل تذرو و حلهٔ طاووس بستانی
نگیری هیچ اسباب ترنم، در ضرر افتد
همه هیهات برداری، همه افسوس بستانی
چراغت از دل آتش پرستان گر شود روشن
در اندازی درآتش سبحه و ناقوس بستانی
ادب از دست بگذاری و سودای وصال او
به لعلش جان دهی در آستانش، بوس بستانی
هر آن سرمایهٔ مقصود نایاب تر، عرفی
نجویی گر دهندت قدر نامحسوس بستانی