غزل شمارهٔ ۸۰

یا تمنای وصال تو مرا خواهد کشت
یا تمنای جمال تو مرا خواهد کشت
باز در جلوهٔ ناز آمده‌ای همچو نهال
جلوهٔ ناز نهال تو مرا خواهد کشت
روز وصلت تو در کشتن من تیغ مکش
که شب هجر خیال تو مرا خواهد کشت
چند پرسی که تو را زار کشم یا نکشم؟
جهد کن ور نه خیال تو مرا خواهد کشت
شاه من تا به کی این سرکشی و حشمت و ناز؟
وه! که این جاه و جمال تو مرا خواهد کشت
گم شدی باز، هلالی به خیال دهنش
این خیالات محال تو مرا خواهد کشت