غزل شمارهٔ ۲۵۰

مشکل که رود داغت هرگز ز دل چاکم
تا لاله مگر روزی سر برزند از خاکم
هر روز به خون ریزم آبی و رقیب از پی
زان واقعه خوشحالم زین واسطه غمناکم