سوز محبت
در عشق جنونی است که تدبیر ندارد
دیوانهٔ اینبادیه زنجیر ندارد
ناصح! منم آنسوختهٔ عشق که هرگز
در من سخن سرد تو تأثیر ندارد
بی سوز محبت نشوی محرم اسرار
داغی که مرا سوخته تفسیر ندارد
وصفت چه نویسم که ملامت نکند عشق؟
حُسن تو خیالی است که تصویر ندارد
در حلقهٔ آنان که محبت نشناسند،
«بارق» بجز از عشق تو تقصیر ندارد
کابل، ٢٩/١/١٣٣٧