خانه
صفحهاصلی
شاعران
کامبیز صدیقی کسمایی
در بادهای سرد
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
خورشید
منم و فکر هر چه باداباد.
در سراشیب تپه ای بر اسب
خیره بر دور دست صحرایم.
برق شمشیر و نعل ها از دور
خبر از آفتاب می آرند.
تا به چنگت نیاورم، خورشید!
خواب در دیدگان:
حرامم باد.