خانه
صفحهاصلی
شاعران
کامبیز صدیقی کسمایی
در بادهای سرد
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
برکه
در سکوت جنگل بزرگ
پای آب
ناگهان، رفیق نازنین من، دوباره گفت:
برکه، مثل اینکه مرده است.
مثل اینکه آرزوی موج را، به گور برده است.
من به جای پاسخ به او
سنگریزه ای، به سوی برکه، پرت می کنم.