شماره ۴۹

با تیر ظلمت گر شبی ، شب، تیر بارانم کند
تا اینکه جان را مُنزوی از جمع یارانم کند
خورشید ایمان گر مرا ،تابان بُود در جام دل
جان سوی جانان می برم، گر سدّ خارانم کند