شماره ۲۴۳

از سر جوی هوا اسب ارادت بجهان
تا مبادا ببری جرعه ای از آن به دهان
تشنه تر گردی اگر هر چه خوری زاین لب جوی
باغ ایمان تو را سوزد و سازد چو خزان